سفارش تبلیغ
صبا ویژن

SICK LOVE

کوچیک که بودم وقتی می شنیدم یکی واسه خدا نامه نوشته پیش خودم می گفتم خب قشنگ با خدا حرف بزنه،خدا که به حرفا گوش میده،مگه نمیگن خدا مهربونه و به حرف بنده هاش گوش میده،پس دیگه احتیاجی به نامه نوشتن نیست. تازه خدا مرتب به مردم سر می زنه توی خونه که نمیشینه پس وقت نداره نامه بخونه! ولی حالا که بزرگ شدم می خوام مثل بچه ها واسش نامه بنویسم،به خاطر اینکه خدا کمتر صدام و میشنوه،شاید انقدر صداها زیاد شده که دیگه صدای من به گوشش نمی رسه شایدم من بنده خوبی نیستم و حاضر نیست صدام و بشنوه،برای همین می خوام نامه بنویسم تا بدونه من هنوز توی این دنیا هستم،هنوز دارم زندگی می کنم،هنوز دارم نفس می کشم نفسی که دیگه اون حس زنده بودن توش نیست. جدیدا شبا کابوس می بینم و از خواب می پرم و دیگه هم خوابم نمی بره و تا صبح فکر می کنم. خدایا تو که می دونی من شاگرد خوبی نیستم پس چرا انقدر امتحانم می کنی،می دونی که از تمام امتحانات رد میشم و هیچ وقت سربلند از این امتحانای بزرگت بیرون نیومدم. می دونم اشتباه کردم ولی خب اگه جوونا اشتباه نکنن پس کی باید اشتباه کنه و سرش به سنگ بخوره!خدایا سرم محکم خورد به سنگ. از این به بعد سعی می کنم هر کاری تو بخوای بکنم.فقط تنهام نذار و به حال خودم رهام نکن.هیچ وقت یکدفعه انقدر احساس بی کسی معنوی نکردم ولی الان خیلی تنها شدم،فقط تو می دونی توی دلم چی می گذره،نمی خوام اون چیزی که توی دلم هست فاش بشه! خدایا کمکم کن!!!!!
نوشته شده در چهارشنبه 89/6/3ساعت 11:30 عصر توسط HASHEM BOY ARIAEE نظرات ( ) |



Design By : P I C H A K . N E T





انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس